عزیز دلم سلام مثل همیشه با تاخیر اما دست پر اومدم 5 روز بعد از ماه رمضان قسمت شد و به پابوسی امام رضا رفتیم اول قرار بود با عمو جواد و سید علی هوایی بریم اما انگار قسمت اونا نبود و ما عمو علی رضا رفتیم بعد از یه روز توی راه بودن خسته رسیدیم مشهد و این تازه اول ماجرا بود چون هیچ هتلی برای اقامت پیدا نمیشد یا پر بود یا قیمتش خیلی بالا. خلاصه نهار رو که خوردیم یکی از دوستای بابا زنگ زد و یه هتل آپارتمان رزرو کرد ما هم رفتیم اونجا امآ اونجا به همه چیز شباهت داشت الا هتل ولی ما بخاطر خستگی زیاد مجبور شدیم همونجا بمونیم تا اینکه شب بعد از اومدن از زیارت امام رضا حسابی شرمندمون کرد و خونه ی یکی از دوستای بابا خالی شد تا ما بریم اونجا و اینج...