امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

جان بابا عشق مامان

تولد دو سالگی عشق من

1392/12/19 22:41
نویسنده : مامان
764 بازدید
اشتراک گذاری

بازم من با تاخیر اومدم اگه این روزا تو یادت می موند با این همه مشغله به من حق میدادی البته این بار بابا مهدی هم مقصر بود قرار بود برای تولد تو شعر بگه و ازم خواست برات چیزی ننویسم تا شعرت اماده بشه ولی هنوز به قولش وفا نکرده و منم کلا از خیرش گذشتم پس:

 

عزیز دلم ، فدات بشم ، گل پسرم

تولدت مبارک

 

انشاا... عمر طولانی و با عزت داشته باشی و هیچ وقت غمتو نبینم

قرار بود امسال به خاطر باباجی یه جشن خیلی کوچولو بگیریم و مهمون دعوت نکنیم اما از اونجا که خدا مهمونی دادنو دوست داره یه عالمه مهمون به جمع ما اضافه شد اونم دقیقه ی نود که من همه ی کارامو کرده بودم

جریان از این قراره که حبیب آقا (دوست خانوادگیمون) ساعت 7 غروب زنگ زدن که ما داریم میاییم دلیجان با اومدن حبیب آقا حامد و عمو رضا هم ب جمع ما اضافه شدن و مهمونی 15 نفره ی ما شد 25 نفره منم دوباره غذا اضافه کردم.

اینم از غذا ها مه سعی کردم بیشتر تم خروش داشته باشه

 

 

 

 

 

برای تولدت پارچه خریدیم و دادیم خاله آفاق برات کت و شلوار دوخت چقدر هم بهت میاد خودتکم کلی ذوق کردی و می گفتی داماد شدم

طبق معمول سال پیش امسال هم نزاشتی ازت عکس بگیریم از بس مه مجذوب شمع و کیک و کادو شده بودی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

بینام
24 اسفند 92 21:36
سلام عزیز جانم تولدت مبارک انشاءالله صد ساله شی راستی بابا مهدی شما عجب اسراف گری شده هاااا!!!! بهش یاد آوری کن که خدا اسراف گرا رو دوست نداره!!! عاشقتم مهربون
بینام
24 اسفند 92 21:41
راستی امیر حسین عزیزم چقدر زود باباجی فراموش شد!!!! رسم روزگار اینه!بهتر بگم که ....رسم دلیجانیا اینه!!!! خیلی زود میا پیشت[زبان