همه چی از همه جا
امیر حسین گلم سلام .خودم می دونم که دیر به دیر وبلاگتو به روز می کنم باور کن نمی رسم
در عوض با یه عالمه عکس اومدم
یه اخلاق نمی دونم خوب یا بدی که داری اینه که بیش از اندازه منظمی و تو چیدن وسایل وسواس به خرج میدی مثلا وقتی عروسکاتو کنار هم میزاری همه باید مرتب توی یه خط باشن و اگه یه کم عقب و جلو بشن گریه می کنی.
موقعی که تشک و پتوی تختتو میاری که من بدبخت میشم از بس نق میزنی که نمی تونی خوب پهنشون کنی. یه شب یک ساعت با شکلات بازی کردی تا این اثر هنری خلق شد
اینجا هم داری نماز اول وقت می خونی
میرسیم به مهم ترین عکس که هنوزم تو کف کاری که کردی هستم .دو هفته پیش تا از مدرسه اومدم دستمو گرفتی و بردی تو اتاق 3 تا دونه گل از باغچه چیده بودی و گذاشته بوی روی پاتختی بعد با اون زبون نمکیت گفتی گل مامان زهرا. نمیدونی چه کیفی کردم بهترین هدیه ی عمرمو بهم دادی الهی به قربونت برم
مامان هر روز که میرم مدرسه جیگرم کباب میشه از خواب بیدار میشه هی میگی درس بد ،بچه ها بد ، درس اه ، بچه ها اه. چکار کنم عزیزم مجبورم برم